رد العجز علی الصدرعجز در لغت به معنای آخر و پایان است. فهرست مندرجات۲ - معنای صدر ۳ - عجز در اصطلاح ۳.۱ - مثالی از حافظ ۳.۲ - مثالی از رشید وطواط ۴ - نکته ۴.۱ - شاهدی از خاقانی شروانی ۴.۲ - بیتی از رودکی ۴.۳ - مثال از ادیب ترک به زبان عربی ۵ - انواع تصدیر ۵.۱ - نوع اول ۵.۲ - نوع دوم ۵.۳ - نوع سوم ۵.۴ - نوع چهارم ۵.۵ - نوع پنجم ۵.۵.۱ - شاهدی از فرصت شیرازی ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - عجز در لغتعجز در لغت به معنای آخر و پایان است؛ همچنین به معنای پیرزن عجوزهای که به پایان عمر رسیده باشد. ۲ - معنای صدرصدر به معنای آغاز و بالای هر چیز است. ۳ - عجز در اصطلاحو در اصطلاح عروضی، صدر آغاز مصرع را میگویند و عجز، پایان مصراع است. [۱]
بدیع نو، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۰، چ اول، ص ۷۸.
در اصطلاح بدیعی، اگر کلمهای که در اول بیت یا مصرع یا در ابتدای یک نثر آمده باشد و در پایان هم آورده شود، «رد العجز علی الصدر» صورت گرفته است. بهعبارت سادهتر، رد العجز علی الصدر یعنی یک کلمه را یک بار در اول جمله بیاوریم و بار دیگر هم در پایان، آن را تکرار کنیم. [۲]
مجموعه ادبیات فارسی، کاظمخانلو، ناصر؛ زیبا، اسماعیلی؛ تهران، نوآور، ۱۳۸۷، چ اول، ص ۱۸۰.
چند مثال: ۳.۱ - مثالی از حافظآدمی در عالم خاکی نمیآید به دست ••• عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی (حافظ) در این بیت کلمهی «آدمی» در اول و در آخر مصراع، صنعت رد العجز علی الصدر ساخته است. ۳.۲ - مثالی از رشید وطواطقرار از دل من ربود آن نگار ••• بر آن عنبرین طرهی بیقرار [۳]
آرایههایی ادبی، دارابی، سیامک؛ لاهیجان، نیکنگار، ۱۳۸۱، چ اول، ص ۱۳۶.
شمار غم او ندانم از آنک ••• برون شد غم او ز حد شمار (رشید وطواط) در بیت اول کلمهی «قرار» در اول و آخر مصراع، همچنین در بیت دوم کلمهی «شمار» در اول و آخر بیت صنعت رد العجز علی الصدر «تصدیر» ساخته است. ۴ - نکتهدر صنعت رد العجز علی الصدر واژهها میتوانند هممعنی یا غیر هممعنی باشند که در صورت غیر هممعنی بودن جناس تام نیز هستند. مانند این جمله: «پروانه را در حضور شمع چه حاجت پروانه» که پروانه اول در معنای خود پروانه است، پروانهی دوم به معنی اجازه و رخصت میباشد که جناس تام است. [۴]
آرایههایی ادبی، دارابی، سیامک؛ لاهیجان، نیکنگار، ۱۳۸۱، چ اول، ص ۱۳۶.
۴.۱ - شاهدی از خاقانی شروانیاخوان که ز راه آیند، آرند ره آوردی ••• این قطعه ره آورد است از بهر دل اخوان در اینجا کلمهی «اخوان» در آغاز و پایان بیت تصدیر است. گل آن جهانی است نگنجد در این جهان ••• در عالم خیال چه گنجد، خیال گل در این بیت از مولوی کلمهی «گل» تصدیر است. [۵]
آرایههای سخن، کاظمی، حسن؛ قم، مرتضی، ۱۳۸۶، چ اول، ص ۷۳.
۴.۲ - بیتی از رودکیاگر چه چنگ نوازان لطیف دست بودند ••• فدای دست قلم باد دست چنگ نواز در این بیت کلمهی «چنگ نواز» در اول و پایان بیت آرایهی تصدیر است. ۴.۳ - مثال از ادیب ترک به زبان عربیتمنّت سلیمی اَن اَموتَ صبابةً ••• و اَهون شیئیٍ عندنا ما تمنّتِ کلمهی «تمنت» در اول و آخر بیت آرایهی تصدیر است. [۶]
بدیع نو، محبتی، مهدی؛ تهران، سخن، ۱۳۸۰، چ اول، ص ۷۹.
۵ - انواع تصدیرتصدیر پنج قسم است: ۵.۱ - نوع اول۱. عروض مکرر صدر باشد: یعنی یک کلمه در اول و در آخر مصراع اول عینا تکرار شده باشد؛ مانند این شعر از حافظ: گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا ••• حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس در این بیت کلمهی «گفت» در اول و در آخر مصراع اول تکرار شده است؛ پس تصدیر (رد العجز علی الصدر) است. ۵.۲ - نوع دوم۲. ابتدا مکرر عروض باشد: یعنی در اول و آخر بیت کلمه آورده شود. مانند این شعر از مسعود سعد سلمان: گر باطلی ببیند گوید که هست حق ••• حقی که رفت گوید باطل همی رود در این بیت کلمهی «باطل» تصدیر است. ۵.۳ - نوع سوم۳. عجز مکرر عروض باشد: یعنی در آخر مصراع اول و در آخر مصراع دوم آمده باشد؛ مانند این شعر از حافظ: چراغ روی تو را شمع گشت پروانه ••• مرا ز خال تو با حال خویش پروانه مرا به دور لب دوست هست پیمانی ••• که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه ۵.۴ - نوع چهارم۴. عجز مکرر ابتدا باشد: یعنی در ابتدای مصراع دوم از یک بیت و در آخرش آمده باشد. مانند این شعر از مسعود سعد سلمان: به بخل و جود کم و بیش کی شود روزی ••• خطا گرفتن بر من بدین طریق خطاست. [۷]
هنر بدیع، طباطبایی، محمدرضا؛ قم، دارالعلم، ۱۳۸۶، چ اول، ص۷۱.
۵.۵ - نوع پنجم۵. حشو، مکرر حشو یا مکرر: یعنی در بیت چند کلمه، چند بار تکرار شده باشد. یک نمونهی آن، شعری است از مسعود سعد سلمان: به نظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست ••• مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست ۵.۵.۱ - شاهدی از فرصت شیرازیدوباره باد بهار، به باغ شد پیسپار ••• به باغ شد پیسپار، نسیمی از هر کنار نسیمی از هر کنار، شد آشکارا چو پار ••• شد آشکارا چو پار، نوایی از مرغزار [۸]
هنر بدیع، طباطبایی، محمدرضا؛ قم، دارالعلم، ۱۳۸۶، چ اول، ص۷۲.
۶ - پانویس
۷ - منبعپژوهشکده باقرالعلوم. ردههای این صفحه : اصطلاحات ادبی | علم بدیع
|